نشر کُتب قاچاق باید «جرم عمومی» شود/ کنارگذاشتن ممیزی کار ما نیست
- منبع : خبرگزاری مهر
- اشتراک گذاری :
- چاپ صفحه :
معاون امور فرهنگی وزیر ارشاد میگوید: این نکته که برخی میگویند باید ضوابط نشر را به طور کامل کنار گذاشت، مورد قبول ما نیست، ولی از هر پیشنهادی برای اصلاح این ضوابط، استقبال میکنیم.
خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ: «محسن جوادی» معاون امور فرهنگی وزیر ارشاد در بخش نخست گفتگوی خود با مهر (اینجا)، اولویت برنامههای خود را در این حوزه، تحریک تقاضا برای کتاب، اعلام و در عین حال تاکید کرد که یک سال بعد از تصدی این مسئولیت، هنوز نتوانسته ایدههایش را در این معاونت پیاده کند. در بخش دوم این مصاحبه، جوادی از چالشهای حوزه ممیزی کتاب، جدا شدن برخی از مدیران از معاونت فرهنگی ارشاد، تغییرات مدیریتیِ احتمالی در این مجموعه، پدیده عرضه کتابهای غیرمجاز، نهضت ترجمه معکوس و ... سخن گفت. بخش پایانی مصاحبه ما با جوادی در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد:
* یکی از مواردی که در بخش اول صحبتهایتان به آن اشاره کردید، بحث ضوابط نشر است که شما گفتید نیازمند اصلاح است. البته این، حرف جدیدی نیست و همواره از سوی مسئولان حوزه فرهنگ مکتوب و گاه، فراتر از حد حرف، مطرح شده است؛ کما اینکه آقای جنتی همان روزهای اول بعد از تصدی وزارت ارشاد، پیشنهاد واگذاری مسئولیت ممیزی کتاب را به ناشران دادند که با مخالفت آنها، مسکوت ماند. با توجه به اینکه نگاههای مختلفی از طرف طیفهای مختلف فکری و فرهنگی به ضوابط قانونی نشر وجود دارد، آیا برای این «لزوم اصلاح ضوابط نشر» که میفرمائید، طرح مشخصی هم دارید و اساساً چقدر دستتان باز است برای این اصلاحات؟
اصل واگذاری مواردی از ممیزی دست کم به گروهی از ناشران که خودشان میتوانند ضوابطی را که شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه مشخص کرده، تطبیق بدهند، ایده بدی نیست و تا حدی هم دارد دنبال میشود و امیدوارم مقداری شتاب هم بگیرد. آن دسته از ضوابط بالادستی هم که تعیین شده، حتی ممکن است با پیشنهادهایی اصلاح شوند. البته فعلاً این ضوابط به عنوان یک سند بالادستی در اختیار وزارت ارشاد قرار داده شده است. ضوابط کلی، ناظر بر این است که آثار، ضداخلاقی نباشند، ضد امنیت ملی نباشند، تحریک کننده دعواهای اقوام نباشند و از این دست مسائل. دوستانی که در وزارت ارشاد در این حیطه کار میکنند، در واقع این ضوابط را با مصادیق آن که به ما ارائه میشوند، تطبیق میدهند که واسطه این کار هم سیستم اداره کتاب و بررسان هستند.
منتقدین یا مخالفین، دو نظر میتوانند داشته باشند؛ یکی اینکه بگویند ما این ضوابط تعیین شده را قبول نداریم که این ایده، الان در حوزه کار اجرایی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد نیست. ولی اگر پیشنهادهایی برای اصلاح این ضوابط دارند و مثلاً بگویند بهتر است یک مقدار دست بررسها را باز بگذاریم، اینها را میتوانند به ما منتقل کنند؛ کما اینکه این پیشنهادها منتقل هم میشود و ما جلساتی در این باره داریم که مثلاً وزارت ارشاد به شورای عالی انقلاب فرهنگی این پیشنهادها را منتقل کند. یک گونه دیگر از انتقادها، در واقع انتقاد به کار ماست و نه اسناد بالادستی که به نظرم باید اینها را از هم تفکیک کرد. یعنی این دسته اخیر ممکن است بگویند که ما این ضوابط را قبول داریم ولی شما (وزارت ارشاد) خوب، آنها را تطبیق نمیدهید و مثلاً آنجایی که عنوان شده، اثر نباید ضداخلاقی باشد، شما سلیقهای عمل میکنید و فلان جمله یا تصویرسازی، ضداخلاق نیست.
من قبول دارم که در این حوزه تطبیق، ما یا هر مجموعه دیگری ممکن است اشتباههایی را مرتکب شود؛ البته ما واقعاً سعی کردهایم افرادی حرفهای را به این کار بگماریم؛ کسی که شعر را نمیشناسند، ممکن است خیلی چیزها را در شعر، ضداخلاقی ببیند، پس کسی در این باره باید نظر دهد که خودش شعر را به خوبی میشناسد و متخصص این حوزه است. دوستان ما در مجموعه معاونت فرهنگی سعی کردهاند و سعی میکنند که اشکالات از این دست، کم باشد ولی طبیعتاً هست و نمیخواهم آن را انکار کنم. ولی در این زمینه، گاهی بزرگنماییهایی هم صورت میگیرد؛ گاهی اشتباهی که احتیاجی هم نبوده رسانهای شود و یا تاخیرهایی که در فرآیند صدور مجوز به وجود میآید - که البته نباید اینگونه باشد و ناشران معطل مجوز کتابهایشان بشوند - زیادی پُررنگ جلوه داده میشود.
* اما واقعاً برخی از این مسائل، توضیح نیاز دارد چون بحثهایی است که از قبل مطرح بوده است؛ به آماری که خودتان گفتید، برمیگردم؛ فرمودید سالیانه حدود ۱۰۰ هزار عنوان کتاب در کشور منتشر میشود. آیا واقعاً بررسهای شما توان ارزیابی کاملاً کارشناسانه و دقیق همه این عناوین را دارند؟ و یا اینکه مثلاً گفته میشود کارکنان اداره کتاب فهرستی از واژهها و عبارات ممنوعه را در اختیار دارند که با استفاده از نرمافزارهای کلمهیاب، به جستجوی این واژهها در کتاب میپردازند تا مغایرتها با ضوابط اعلامی را پیدا کنند.
سامانه و سیستم فعالیت و گردش کار در اداره کتاب در حال نوسازی است و شاید همین روزها به ناشران محترم اعلام شود که دیگر در سیستم قدیم، کتابشان را ثبت نکنند و به سامانه جدید ملحق شوند. سامانه جدید امکانات بهتری را در اختیار دوستان ما قرار میدهد تا این قبیل اشکالات صوری به وجود نیاید. البته حرف شما، مسئله دیگری است؛ ما گاهی با مشکلات دیگری مواجه میشویم؛ مثلاً کسی کتاب فرد دیگری را کپی کرده و دو، سه خطش را عوض میکند و میگوید من این کتاب را ترجمه کردهام. اثبات یا رد این قبیل ادعاها، آسان نیست که انتظار داشته باشیم فوری مجوز آن صادر شود. پس باید سامانهای داشته باشیم که به ما بگوید چه مقدار از این اثر، قبلاً چاپ شده و چه مقدارش جدید است چون در واقع سرقت محتوا هم جزو مواردی است که ما اجازه نداریم و نباید هم اجازه دهیم که انتشار یابد. آن ابتدا، احتمالاً چون اصل را بر اعتماد گذاشتهاند، زیاد به این حوزه، ورود نکرده بودند. انشاءالله با آغاز فعالیت سامانه جدید، در مسیر بررسی کتابها سرع بیشتری به وجود میآید.
وقتی کتاب کسی رد میشود یا دلایلی آورده میشود که بنا به این دلایل، این کتاب رد شده است، باید این حق را هم برای او قائل شویم که بیاید و بگوید دلایلش را و در واقع باید گفتگویی صورت بگیرد تا حتیالمقدور، او قانع شود که البته خیلی وقتها هم این اتفاق میافتد ولی حالا همه اینها را هم به حساب همان «ردی» ها میگذارند و اسمش میشود «ردی». من نمیخواهم بگویم که همه کارهای ما در اداره کتاب درست است و ما همه ضوابط را به درستی اِعمال میکنیم و خود دوستان ما هم این را قبول دارند و به همین خاطر، ما، شنونده نظرات دوستان در این رابطه هستیم. به هر حال همانطور که عرض کردم و شما هم گفتید، تعداد عناوین کتابها زیاد است و ما الان در ۱۰ استان در حال بررسی تقاضای صدور مجوز نشر کتاب هستیم.
* در شرایطی که معمولاً اداره کتاب و یا بررسهای کتاب از پاسخگویی به ابهاماتی که گاه از سوی مولفان یا ناشران به عملکرد آنها مطرح میشود، خودداری میکنند، این شائبه هم مطرح است که آنها بعضاً تحت تاثیر یک موج رسانهای و یا حتی یک اظهار نظر، از رای خود درباره یک اثر برمیگردند؛ کما اینکه برخی میگویند در مورد رمان اخیر آقای مصطفی مستور با عنوان «عشق و چیزهای دیگر»، همین اتفاق افتاد و بعد از اعتراض ایشان، بلافاصله نظر بررسهای اداره کتاب، برگشت و به آن مجوز دادند. تا چه حد فکر میکنید تصمیمات اداره کتاب، تابع این مسئله است؟
(با لبخند) البته اینکه تحت فشار نویسنده قرار بگیریم و به کتابش مجوز بدهیم، که بد نیست! نمیخواهم بگویم هیچ موردی اینگونه نیست و میپذیرم که گاهی رسانهای شدن یک موضوع، آن را در کانون توجه قرار میدهد و مثلاً در این مورد، شرایطی را برای بررسِ ما به وجود میآورد که دست کم یک بار دیگر اثر را بررسی کند و شاید به این نتیجه رسیدند که انتقادش وارد است. این، اشکالی هم ندارد و اتفاقاً شهامت یک مجموعه را نشان میدهد که به اشتباه خودش اذعان میکند و از نظرش، برمیگردد. من واقعاً از کسانی که این قبیل اشتباهها را به ما منتقل میکنند، ممنونم و این یک تعارف نیست ولی اینکه بعضیها در پارهای وقتها با حالتی مسخره، زحمات یک مجموعه را با استهزا، نادیده بگیرند، کار درستی نیست البته این افراد، کم هستند و قطعاً از حوزه فرهنگ هم نیستند. اتفاقاً یکی از کارهای خوبی که رسانههایی از قبیل شما میتوانند انجام دهند، منتقل کردن حرفها و انتقادات درستی است که در این رابطه وجود دارد.
* در این چند ماه چند نفر از مدیران معاونت فرهنگی از بخش ستادی و در واقع از مجموعه شما جدا شدند؛ آقای سُلگی، آقای سیدآبادی، آقای جلسه همه از مجموعه معاونت فرهنگی جدا شدند. این اواخر هم که آقای امیرزاده از معاونت رفت. میخواهم بپرسم که به نظر شما این تغییرات کمی عجیب نیست و اینکه آیا خودتان با این همه تغییر در معاونت فرهنگی، موافق بودید؟
(با لبخند) در مورد آقای سُلگی، که بنده موافق نبودم؛ در واقع من ترجیح میدادم ایشان بماند که اگر این اتفاق میافتاد، من هم به اینجا (معاونت فرهنگی وزارت ارشاد) نمیآمدم و راحتتر بودم! مسئولیت ایشان را هم، من تغییر ندادم و آقای صالحی تغییر داد و من راضی به این تغییر هم نبودم. اما در موارد دیگر، همانطور که قبلاً هم عرض کردم، گردش افراد آسیب نمیزند به یک مجموعه. آقای امیرزاده دوست خوبی برای بنده بود و کارهای خیلی خوبی را هم در مجموعه ما انجام داد ولی وقتی ایشان گفت که آقای وزیر قصد دارد از او در حوزه روابط عمومی وزارتخانه استفاده کند، من به ایشان نفگتم که نه، نباید این اتفاق بیفتد بلکه گفتم تصمیم با خودش است. به نظرم بعضی جاها باید شهامت داشته باشیم که به نیروهای جوانتر مجال بدهیم تا آنها هم نیروهای جوانتر را به مجموعه تزریق کنند. در مجموع، این تغییرات، تغییراتی نبوده که زیر فشار صورت گرفته باشد.
* با این رویکرد شما که بر تزریق نیروهای جوان به معاونت فرهنگی وزارت ارشاد متکی است که نمونه آن سپردن مسئولیت مشاور اجرایی به آقای دهقانکار بود، باید شاهد تغییرات دیگری هم باشیم؟ مثلاً در مورد موسسه نمایشگاههای فرهنگی، بحثهایی در این زمینه مطرح است.
من هم مثل شما این مسئله را شنیدهام ولی جمعبندی در این رابطه انجام نشده است. در مجموع، رویکردم این است که یک چرخش نیرویی در مجموعه صورت بگیرد؛ کسانی هستند در مجموعه ما که میتوانند مدیریتهای خوبی را داشته باشند. سعیام این است که مسیری را برویم که در آن ضمن استفاده از تجارب ارزشمند مدیران باسابقه قبلی، این مجال به وجود بیاید که برای دوستان جوانتر هم زمینههای فعالیت مدیریتی فراهم شود.
* در چند ماه اخیر شاهد برخوردهای قاطع با برخی از تکثیرکنندگان کتابهای قاچاق و بدون مجوز در تهران بودیم که با محوریت تشکل صنفی اتحادیه ناشران و در همکاری با پلیس انجام شد. این روزها بساطهای فروش این قبیل کتابها در سطح شهر، زیاد شده است. معاونت فرهنگی وزارت ارشاد برنامه مشخص برای حل معضل تکثیر و عرضه کتابهای غیرقانونی که حق ناشران حرفهای را تضییع میکند، دارد؟
این کتابها دو جور هستند و مشکل هم از همینجا به وجود میآید؛ یکسری از کتابها مجوز وزارت ارشاد هم ندارند که به صوورت غیرمجاز تکثیر و توزیع میشوند. یکسری هم کتابهایی هستند که مجوز وزارت ارشاد را دارند اما با پایمال کردن حقوق ناشر اولیه، از این کتابها کپی میگیرند و آنها را تکثیر میکنند. در واقع بخش اعظم کتابهایی که به صورت غیرقانونی عرضه میشوند، همین دسته دوم هستند. مشکلی که در این رابطه وجود دارد، این است که ناشران خصوصی که این کتابهایشان مورد قاچاق و عرضه غیرقانونی قرار گرفته، به مراجع قضایی شکایت کنند ولی معمولاً ناشران زیر بار این مسئله نمیرفتند به این خاطر که فرآیند کار طولانی و متضمن پرداخت هزینه است. یکی از کارهایی که دوستان ما سعی میکردند انجام دهند، این بود که این مسئله به عنوان جرم عمومی دیده شود و دادستان به عنوان مدعیالعموم به آن ورود کند که این البته، کار سختی است.
* سوال آخر من درباره وضعیت نهضت ترجمه معکوس است که مورد تاکید رهبر انقلاب هم هست. در این زمینه، وزارت ارشاد طرح «گرنت» را اجرایی کرده است. در یک سالی که مسئولیت معاونت فرهنگی وزارت ارشاد را بر عهده داشتهاید، چه تعداد از کتابهای ایرانی توانستهاند با اجرای این قبیل طرحها، به زبانهای دیگر ترجمه شوند به بازارهای بینالمللی راه یافتهاند.
این طرح، کار ارزشمندی بود و تمرکز ما هم در این طرح، روی کتابهای قدیمی نیست بلکه به ترجمه و انتشار کتابهای جدید به ویژه در حوزه کودک و نوجوان و همچنین ادبیات داستانی در بازارهای جهانی، نگاه داریم. به آقای دهقانکار (دبیر اجرایی طرح گرنت) گفتهام گزارش دقیقی از خروجی این طرح تهیه و اعلام کند تا از حالت مبالغهآمیز هم دربیاید. هر سال بیش از ۱۶۰ هزار دلار بودجه برای اجرای این طرح در اختیار داریم که به طور میانگین حدود ۳۰۰۰ دلار برای هر اثر به مترجمان کتابهای ایرانی تعلق میگیرد. البته همه این بودجه، هزینه نشده و بعضی وقتها هم قراردادها نهایی نمیشود. خوشبختانه ما اعتبار طرح را برای سال جاری هم گرفتهایم.