اولویتم، تحریک تقاضا برای کتاب است/ تصورم با واقعیت منطبق نبود

  • 30
  • مهر
اولویتم، تحریک تقاضا برای کتاب است/ تصورم با واقعیت منطبق نبود

معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد یک سال بعد از تصدی این مسئولیت می‌گوید که تصورش از این معاونت ارشاد، با واقعیت منطبق نبوده و هنوز هم نتوانسته ایده‌هایی را که از قبل در ذهن داشته، اجرایی کند.

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ: نزدیک به یک سال قبل در همین روزها و در حالی که به نظر می‌رسید کارنامه عباس صالحی در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، موجب ارتقاء جایگاه وی در این وزارتخانه و رسیدن او به صندلی وزارت شده بود، وزیرِ جدید، با انتخاب چهره‌ای نه چندان مطرح در فعالیت‌های اجرایی حوزه فرهنگ، توجهات را به خود و البته «محسن جوادی» جایگزینش در معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جلب کرد.

معاون فرهنگی وزارت ارشاد در دولت دوازدهم که ۵۵ سال دارد و زاده یکی از روستاهای شهرستان ابهر است، کماکان به زادگاه پدری خود دلبسته است و از هر فرصتی برای سر زدن به روستای محل تولدش و تجدید دیدار با پدر و مادر، استفاده می‌کند. جوادی، فلسفه خوانده و سال‌ها در قم زندگی کرده و با روحانیون این شهر نیز ارتباط خوبی دارد و تاثیر این هر دو، در خُلقیاتِ متولی حوزه فرهنگ مکتوب کشور، نمودار است؛ اگرچه نزدیکانش او را فردی عجول می‌دانند که می‌خواهد در کمترین زمان، به بهترین نتیجه برسد، اما همزمان از پرهیزِ جوادی از قضاوت کردن دیگران به نیکی یاد می‌کنند. جوادی از به‌کارگیری نیروهای جدید و جوان، هراسی ندارد و به شدت به کمک گرفتن از جوانان دانشگاهی باور و بر آن تاکید دارد. او که سال‌ها دبیر علمی جایزه جهانی کتاب سال بوده، اعتقاد زیادی هم به توسعه و تقویت ارتباط فضای فرهنگ با فضای آکادمیک و دانشگاه دارد. همه اینها، از محسن جوادی چهره‌ای بیشتر علمی و کمتر اجرایی ساخته که اگرچه ایده‌های خوبی در ذهن دارد اما علی‌الظاهر باید پذیرفت که این ایده‌ها در ساختار اجرایی دولتی، قابل تعریف (و شاید اجرایی شدن) نیست.

در اتفاقات یک سال اخیر در حوزه کتاب و چاپ و نشر از جمله افزایش سرسام‌آور قیمت کاغذ چاپ و تحریر و ضربه‌ای که از این حیث به بدنه نحیف این صنعت وارد شد، محسن جوادی را معمولاً در کسوتی از سکوت می‌دیدیم که کمتر به این حوزه‌ها ورود می‌کرد و از این حیث برخی کاربران حوزه فرهنگ مکتوب و صنعت نشر، کارنامه یکساله معاون فرهنگی وزارت ارشاد را - دست کم در مقایسه با سلف او - ناامیدکننده می‌دانند و برخی هم چشم امید به اجرایی شدن ایده‌های جوادی بسته‌اند و لذا معتقدند، باید زمان بیشتری به او داد. برای بررسی این کارنامه و همچنین شنیدن ایده‌ها و دریافت برنامه‌های عملی محسن جوادی در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد برای مقابله با چالش‌های حوزه کتاب، میزبان او در خبرگزاری مهر بودیم. بخش نخست این گفتگو در زیر از نظر مخاطبان می‌گذرد:

* نگاهی به کارنامه علمی و عملی شما نشان می‌دهد که عُلقه و دغدغه اصلی‌تان، فعالیت در حوزه‌های تئوریک و نظریه‌پردازی به خصوص در باب حکمت و اخلاق است. این حوزه چندان تناسبی با فعالیت‌های اجرایی که شما استادان دانشگاه معمولاً از آن با عنوان «کار گِل» یاد می‌کنید، ندارد. با این وصف، خودتان فکر می‌کنید که چه چیزی باعث شد که یک سال قبل در همین روزها، آقای صالحی، شما را به عنوان معاون فرهنگی وزارت ارشاد و در واقع جایگزین خودشان در این مسئولیت، انتخاب کند؟

همانطور که شما هم به درستی گفتید، من قبل از اینکه به معاونت فرهنگی بیایم، خیلی سابقه کار اجرایی نداشتم؛ البته مدتی معاون پژوهشی دانشگاه بودم و مسئولیت دبیری همایش‌هایی علمی را بر عهده داشتم. آشنایی که من با آقای صالحی داشتم و منجر به کشیده شدنم به وزارت ارشاد داشت، به بحث دبیری جایزه جهانی کتاب سال برمی‌گردد که به پیشنهاد خود آقای صالحی، یکی، دو سال مسئولیت آن را بر عهده داشتم. وقتی ایشان یکی، دو بار به بنده پیشنهاد پذیرش مسئولیت معاونت فرهنگی را مطرح کرد، من واقعاً از حجمِ کار در این معاونت بی‌اطلاع بودم و نمی‌دانستم که اینقدر کار، وسیع و گسترده است و شاخه‌های مختلفی دارد. در واقع تلقی‌ام مقداری متفاوت با آن چیزی بود که اتفاق افتاد. تصورم این بود که با کمک دوستان و پژوهشگرانی که در شهرهای مختلف داشتیم، می‌توانیم روی همان موضوع حکمت عملی و حوزه اخلاق، در زمینه تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها، کار کنیم؛ یعنی همان مسائلی که من قبل از آمدن به معاونت فرهنگی، دنبال می‌کردم. وقتی هم این پیشنهاد مطرح شد، من تصورم این بود که این کار را اینجا بهتر می‌توانیم پیاده‌سازی کنیم، و این تصورِ اولیه من بود از معاونت فرهنگی وزارت ارشاد؛ ولی عملاً وقتی که وارد شدم، دیدم که شاید اینجا، کمترین امکان را برای چنین هدفی دارد.

 

* پس تصورتان از معاونت فرهنگی وزارت ارشاد با واقعیت، منطبق نبود.

نه، متاسفانه نبود و معاونت فرهنگی وزارت ارشاد آنقدر کارهای دیگر دارد، که اصلاً به این یکی نمی‌شود رسید و شاید در حد خیلی جزئی بشود به آن توجهی هم کرد. ولی وقتی افتادیم در این گود، دیگر امکان این نبود که بگویم من به این نیّت آمده بودم و چون نمی‌شود، می‌روم! آرام آرام متوجه شدم که چیزهای دیگری در این حوزه، اولویت دارد که باید در مورد آنها تصمیم، گرفته شود؛ برنامه‌های روتینِ همه‌ساله وجود دارد که بخش زیادی از فعالیت و اشتغال ذهنی آدم را می‌گیرد؛ نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نمایشگاه‌های استانی کتاب، جشنواره‌های مختلف حوزه کتاب، کتاب سال، جشنواره جلال آل‌احمد، جشنواره شعر فجر و موارد زیاد دیگر، از جمله این برنامه‌ها هستند. طبیعتاً مدیریت اینها و تلاش برای اینکه به صورتی کم‌حاشیه‌تر برگزار شوند، و اینکه در حد معقول، برگزاری آنها به اهلش سپرده شود، چالش‌های سختی هستند.

خودِ من با کتاب، زیاد سر و کار داشته‌ام و آشنا هستم با آن؛ ولی به عنوان خروجیِ یک پروسه، همیشه با آن رو به رو بوده‌ام؛ اما اینکه خودِ این کتاب و در واقع فرآیندهای نشر کتاب و مسائل مربوط به قبل از چاپ کتاب، حین چاپ و بعد از چاپ و توزیع و نشر کتاب و مسائل مربوط به کاغذ و کتابفروشی و از این قبیل، چه مسائلی را دربرمی‌گیرد، هیچ‌وقت محل تامل من نبوده است. به عنوان مثال، وقتی من به معاونت فرهنگی آمدم، دیدم که از قبل، تعاملی در حوزه صنعت چاپ با وزارت صنعت انجام شده تا بخش صنعتیِ چاپ به آنجا منتقل شود و این در حالی بود که قبل از آن، حتی واردات ماشین‌آلات چاپ با مجوز وزارت ارشاد انجام می‌شد؛ خُب خود همین مسئله و اینکه این واگذاری، هنوز به خوبی انجام نشده و فرآیندهای آن، طی نشده است و باعث اعتراض‌های زیادی شده بود که مثلاً یک نفر، دستگاه چاپی را وارد کرده و این دستگاه در گمرک مانده و نه آن طرف (وزارت صنعت) و نه این طرف (وزارت ارشاد) هنوز نمی‌توانستند برای صدور مجوز ورود آن اقدام کنند، اینها ذهن من را درگیر کرده بود. در واقع بخش زیادی از وقت من، صرف این می‌شد که بفهمم اولویت‌ها در این حوزه، کدام‌هاست.

بعد، این دغدغه را هم داشتم که آیا این اولویت‌ها وحی منزل است یا می‌شود اولویت‌های جدیدی را تعریف کرد؟ یکی از اشکالات ما این است که سیستم اداری ما به خصوص در وزارت ارشاد به خاطر ضوابط اداری و استخدامی، مجال نداده که تحصیلکردگان جوان که ایده‌های بدیعی دارند، به آن ورود کنند و انگار این سیستم، بسته شده است و ما در همان سیکل استخدام و قرارداد و اینها، بمانیم و متناسب با پویایی جامعه، سیستمِ ما هم پویا شود. اینها، همان چیزهایی بود که یک سالِ بنده را گرفت؛ در واقع فهم اینکه نهاد و سیستم چه انتظاراتی دارد و آیا باید همان‌ها را انجام داد و یا اینکه جوان‌ها و گروه‌های جدیدی را پیدا کنیم و راه‌های ارتباطی گسترده‌تری را برای اجرای ایده‌هایی جدیدتر در حوزه فرهنگ، بیابیم؟ البته ما در همین مدت، این فاز دوم را هم طی کرده‌ایم و ایده‌های جدیدی یافته‌ایم ولی هنوز آن تبدیلی که باید، صورت نگرفته است؛ چون ممکن است وقتی شما می‌خواهید کار نویی در چنین سیستمی انجام دهید، به شما بگویند که این بودجه فقط مالِ این ردیف است؛ مثلاً شما در جایزه کتاب سال، این اجازه را ندارید که اولویت را تغییر دهید و بگوئید که من بودجه آن را برای پروژه دیگری می‌خواهم صرف کنم که از این یکی، خیلی مهمتر است. این انتقال، هنوز صورت نگرفته و ما در برزخی از مواردِ نهادینه‌شده و اولویت‌بندی شده در سیستم از یک سو، و اجرایی کردن ایده‌های جدید در همین سیستم هستیم. لذا راستش را بخواهید، هنوز نتوانسته‌ام آن چیزی را که در ذهنیت اولیه خودم بود، پیاده کنم و فعلاً در کِش و قوسِ بینِ آنچه که هست و ایده‌هایی که به نظر می‌آید در حوزه فرهنگ، کارساز و راهگشا هستند، قرار داریم ولی امیدوارم آرام آرام فضا برای انجام این کارهای جدید، فراهم شود.

* اتفاقاً به نظرم این، می‌تواند موقعیت مناسبی باشد برای اینکه ما درباره نقص ساختاری و سازمانی فرهنگ در کشور، با همدیگر صحبت کنیم. عنوان مسئولیتی که شما بر عهده دارید، معاونت فرهنگی وزارت ارشاد است؛ یعنی جایی که مسئولیت فرهنگ در ساختار نظام جمهوری اسلامی را بر عهده دارد. همانطور که شما می‌فرمائید این بخش از وزارت ارشاد، آنقدر کارهای اداری و روتین اجرایی وجود دارد که ظاهراً مانع می‌شود از اینکه مسئولیتی در قبالِ فرهنگ جامعه احساس کند. شاید حضور شما که سابقه فرهنگی قابل توجهی داشته‌اید، موقعیت خوبی باشد برای اینکه این نقص، دست کم به زبان بیاید و فکری برایش بشود. چون ما خیلی نقد می‌شنویم که مثلاً جمهوری اسلامی، هیچ کاری برای فرهنگ نمی‌کند. شاید یکی از جاهایی که بشود روی این مسئله تمرکز کرد، همین معاونت فرهنگی وزارت ارشاد باشد؛ اینکه بگوئیم اینقدر این ساختار، پیچیده و تو در تو و در عین حال تنگ شده، که اصلاً جایی برای این موضوع وجود ندارد. درباره این موضوع اگر نکته‌ای دارید، بفرمائید؟

بله، این نکته مهمی است ولی عوض کردن این وضعیت و رفتن به سمت اینکه با این هدف سازگار شود، کار خیلی دشواری است. من به یکی، دو مورد از این دشواری‌ها اشاره می‌کنم: وقتی اساسنامه وزارت ارشاد را ملاحظه می‌کنید، می‌بینید که بخش‌های مختلفی به عنوان شرح وظایف، گفته شده است از جمله برخی از همین مواردی که شما الان اشاره کردید؛ مثل اصلاح فرهنگی جامعه و موارد دیگر. وقتی می‌آئید این اصلاحات را انجام دهید، یکی از اهرم‌های اساسی برای این تغییر، بودجه است. وقتی من می‌بینم که حدود ۸۰ درصد بودجه‌ای که در اختیار معاونت فرهنگی وزارت ارشاد است، به صورت یارانه است و یارانه هم تعریف مشخصی دارد و از قبل هم مشخص است که باید با آن چه کار کرد، منِ مسئول نمی‌توانم از این مسئله، تخطی کنم چون لاجرم [این یارانه] باید برود به سمت همان کتاب و فروشنده‌ی کتاب و حمایت از چاپ کتاب و امثالهم؛ و من نمی‌توانم آن را به گروهی از جوانان که می‌دانم ایده‌های خیلی خوبی دارند و می‌توانند تحولی در حوزه فرهنگ ایجاد کنند، بدهم. در واقع ما از نظر منابع، دستمان باز نیست که بخواهیم تحول را ایجاد کنیم. غیر از این، مشکلی که وجود دارد، بحث‌های حقوقی مربوط به این تغییرات است؛ در واقع این مسائل جدید، در سیستم بودجه‌ای و حقوقی ما تعریف نشده است و سیستم بودجه‌ای ما با شرح وظایف معاونت فرهنگی و توقعاتی که در این زمینه وجود دارد، خیلی سازگاری ندارد و این، باید اصلاح شود؛ یا باید در مبادی که بودجه را بذل می‌کنند و می‌گویند، این مربوط به این فعالیت است و آن مربوط به آن فعالیت، یک مقدار انعطاف برای برنامه‌های جدیدتر به وجود بیاید و یا اینکه بودجه، بیشتر شود.

اینکه ما در نمایشگاه کتاب به یک دانشجو ۱۰۰ هزار تومان بن کتاب می‌دهیم و تازه می‌گوئیم ۶۰ هزار تومانش را شما بدهید تا ۴۰ هزار تومانش را هم ما بدهیم، چه سودی دارد؟ گاهی با همین بن، حتی یک کتاب هم نمی‌شود خرید. نه اینکه دوستان ما یا خود بنده توجهی به این مسائل نداریم، ولی خُب حرف شما هم درست است که کار فرهنگی فقط این نیست که مثلاً امکان راحت‌تری برای خرید کتاب فراهم شود، مهمترین بخش کار فرهنگی، در شکل دادن به جریان‌های فرهنگی است؛ در همین حوزه کتاب هم سالی حدود ۱۰۰ هزار عنوان کتاب منتشر می‌شود ولی چند درصد از این کتاب‌ها می‌تواند نقش یک طوفان را برای حوزه فرهنگ ایفا کند و جامعه را از حیث علمی و دانشی، پُربار کند و یا نیازهای دینی جامعه ما را تامین کند؟ بخش زیادی از آنها، اینگونه نیست و بخشی‌شان که اساساً کتاب‌های تکراری‌اند و چاپ می‌شوند، فقط برای اینکه یک ناشر بگوید من هم زنده‌ام؛ چون ناشران برای اینکه پروانه نشرشان را تامین کنند، مجبورند سالی ۳، ۴ اثر چاپ کنند. ما الان نزدیک به ۱۷ هزار و خُرده‌ای ناشر داریم که خیلی از اینها سالی ۳، ۴ عنوان کتاب منتشر می‌کنند.

* و ایضاً خیلی از کسانی که «اهل قلم» نامیده می‌شوند. آنها هم برای باقی ماندن در فهرست «اهل قلم» وزارت ارشاد و بهره‌مندی از مزایایی که بر این عضویت مترتب است، کتاب تولید می‌کنند.

بله متاسفانه. ما باید ساختارهایی و نهادهایی را که در معاونت فرهنگی هست و همچنین ضوابط نشرمان را اصلاح کنیم. کسی که می‌خواهد ناشر شود، خُب باید مقداری هم امکانات برای این کار داشته باشد که فشارش روی معاونت فرهنگی نباشد و هِی نیاید و به ما بگوید از ما کتاب بخر تا نشرم دوام داشته باشد. این کار خوبی نیست. ناشر ما باید خودش سرمایه‌ای داشته باشد تا نشرش، راحت بچرخد. چرا این اتفاق می‌افتد؟ به خاطر اینکه ما در یک دور باطل افتاده‌ایم؛ بعضی وقت‌ها نویسندگان ما از قراردادهای نشری که با ناشران می‌بندند، ناراضی‌اند و می‌گویند برویم خودمان یک انتشاراتی بزنیم، کار سختی نیست که! خودمان ناشر-مولف می‌شویم. ما باید سیستمی داشته باشیم که قراردادهای نشرمان، قراردادهای خوب و معتبری باشند و نویسندگانمان بتوانند از آنها منتفع شوند و نویسندگی برای آنها، حرفه‌ای باشد که از طریق آن، زندگی خود را اداره کنند.

* اگر بخواهیم از نگاه کاربران حوزه معاونت فرهنگی و در واقع فرهنگ مکتوب، به کارنامه یکساله شما نگاه کنیم، علیرغم مضیقه‌های مالی و بودجه‌ای - که من هم با شما در این مورد هم‌نظر هستم و می‌پذیرم که این مضیقه‌ها در این دوره، بیشتر هم شده است - در عین حال باید اذعان کنیم به دلیل سنگ بناهای محکمی که آقای صالحی در دوره قبلی در این معاونت گذاشت و ایده‌های جدیدی وارد این حوزه کرد، تحولاتی در این دوره شکل گرفت که احتمالاً به خاطر همین موارد، آقای روحانی مجاب شد که معاون فرهنگی قبلی وزارت ارشاد را برای تصدی سکان هدایت این وزارتخانه، به مجلس معرفی کند. طبیعتاً در چنین شرایطی سطح مطالبات کاربران حوزه فرهنگ، از معاونت فرهنگی بالا رفته است. خودتان فکر می‌کنید بعد از یک سال، چقدر توانسته‌اید به این مطالبات پاسخ روشن و مثبتی بدهید؟

فرمایش شما درست است و من حتی قبل از مطرح شدن بحث مسئولیت وزارت ارشاد توسط آقای صالحی، ایشان را به عنوان فردی خوش‌فکر و صاحب ایده و نظر در حوزه فرهنگ می‌شناختم؛ مجله «پگاه حوزه» آقای صالحی، نشریه‌ای بود که همواره نکات جدیدی را مطرح می‌کرد. وقتی هم آمدند وزارت ارشاد، همانطور که شما گفتید با همه محدودیت‌ها، توانستند خلاقیت‌هایی را وارد مجموعه کنند و زمینه‌هایی را باز کنند؛ طرح‌هایی از قبیل ترویج کتابخوانی در شهرها و روستاها و پایتخت کتاب، از جمله اقداماتی بوده که شاید در کوتاه مدت، تاثیر آنها به چشم نیاید اما در درازمدت حتی در اقتصاد نشر ما اثرگذار هستند. من وقتی که به معاونت آمدم، سعی کردم اولاً هیچکدام از این طرح‌ها، آسیب نبیند و آنهایی که نهادسازی درستی در موردشان صورت گرفته، تقویت شوند و اصطلاحاً به عقب برنگردیم. غیر از این موارد، ما هم ایده‌های جدیدی را دنبال کرده‌ایم؛ از جمله در حوزه نشر دیجیتال و مقابله با پدیده قاچاق کتاب در فضای مجازی و یا تشکیل دادگاه ویژه کتاب و یا شورای حل اختلاف با موضوع کتاب و یا طرح گذر فرهنگی در شهرها که البته نهادسازی برای آنها هم زمانبر است.

* همانطور که شما هم اشاره کردید در حوزه فرهنگ مکتوب با چالش‌های اساسی روبه‌رو هستیم، به عنوان مقام مسئول در این حوزه، فکر می‌کنید اولویت برای پرداختن به این چالش‌ها و در واقع حل آنها، الان با کدام یک از آنهاست؟

اولویت برای من، بالا بردن تقاضا برای کتاب است. نباید مستقیماً با خرید کتاب از ناشران، از کتابخوانی حمایت کنیم، باید سرمایه‌گذاری‌هایمان را جایی انجام دهیم که مردم علاقه پیدا کنند و بیاید کتاب بخرند که البته این، فروع مختلفی دارد؛ بخش زیادی از مردم ما در شهرهای کوچک و روستاها سکونت دارند ولی متاسفانه ما در این نقاط، کمتر جایی برای عرضه کتاب داریم و کتابفروشی‌های سنتی ما هم به‌روز نیستند. ما باید تقاضا برای کتاب را تحریک کنیم که یکی از لازمه‌های سخت‌افزاری آن، این است که ما فروشگاه‌هایی جذاب برای مخاطبان کتاب داشته باشیم و بتوانند آنها را به ویترین کتاب بکشانند. کتاب در ایران، دیده نمی‌شود و وقتی هم دیده نشود، چطور می‌توان انگیزه برای خرید ایجاد کرد.

یکی از مسائلی که ما در حال پیگیری آن هستیم، اضافه کردن حوزه فرهنگ مکتوب به ویژه فعالان در حوزه عرضه کتاب، به بخشنامه‌ای است که چندی پیش دولت برای بهره‌مندی از تسهیلات اشتغال روستائیان، ابلاغ کرد. تسهیلات کم‌بهره مناسبی در این زمینه داده می‌شود. وقتی من به این بخشنامه را مرور می‌کردم، متوجه شدم که از حوزه فرهنگ در آن غفلت شده است؛ نه در تعریف‌شان این حوزه (فرهنگ مکتوب) گنجانده شده است و نه متولیان این حوزه یعنی مسئولان وزارت ارشاد، در کارگروه‌هایشان عضو هستند. در این حوزه، از چند جهت در حال کار کردن هستیم؛ یکی کتابفروشی‌ها و فروشگاه‌های کتاب و همچنین تجهیز کتابفروشی‌های سنتی است و یکی هم اینکه بتوانیم بازارهای بین‌المللی برای کتاب‌هایمان پیدا کنیم؛ ممکن است شما بپرسید که کتاب فارسی را در کدام بازارهای بین‌المللی می‌شود عرضه کرد؟ اولاً که یکسری از کشورها می‌توانند بازار خیلی خوبی برای کتاب‌های ما باشند؛ همین الان افغانستان، درصد زیادی از کتاب‌های درسی و کمک درسی‌اش به ویژه در حوزه پزشکی را از بازار ایران تامین می‌کند. تاجیکستان و عراق و برخی دیگر از کشورها هم که فارسی‌زبان کم ندارند، از همین جمله‌اند. از آن مهم‌تر، بخش زیادی از ایرانیانی که در خارج از کشور هستند (چه نسل اول، چه نسل دوم و چه نسل سوم و چهارم)، علاقه‌مند به دریافت و مطالعه تازه‌های نشر ایران و کتاب‌های فارسی هستند، اگر ما بتوانیم سیستم‌های ارتباطی آنلاین فروش کتاب را در داخل کشور تقویت کنیم، می‌توان به راحتی به صادرات کتاب، امید بست.

مسئله دیگر در این ارتباط این است که سیستم کتابخانه‌های ما خرید خوبی از بازار کتاب ایران انجام نمی‌دهند. منظورم نهاد کتابخانه‌های عمومی نیست بلکه دانشگاه‌های کشور است که خریدار عمده تازه‌های نشر می‌توانند باشند ولی متاسفانه کتابخانه‌هایشان به‌روز نیست که البته ممکن است به نبود امکانات و کمبود بودجه دانشگاه‌ها برگردد. یک راه دیگر این است که ساز و کاری بیندیشیم که بعضی از این حدودِ ۱۰۰ هزار عنوان کتابی که هر سال منتشر می‌شوند، بروند کنار و به جایشان آنهایی که واقعاً منفعتی از انتشارشان حاصل می‌شود، بیایند و منتشر شوند. البته ما نمی‌خواهیم جلوی انتشار کتاب‌ها را بگیریم و مثلاً این ۱۰۰ هزار عنوان را بکنیم ۹۰ هزار عنوان؛ چون این، به من ربطی ندارد که کتابی که آمده برای گرفتن، مجوز، جلویش را بگیرم؛ در واقع این نکته که عرض کردم، بیشتر ناظر بر بحث فرهنگسازی در حوزه نشر و توزیع کتاب‌های خوب است.

ما امسال بخشی را به عنوان استارت‌آپ‌های فرهنگی باز کرده‌ایم که از طریق شبکه ارتباطی که با دانشگاه‌ها داریم، از کسانی که ایده‌های نویی در حوزه فرهنگ به ویژه فرهنگ مکتوب دارند، حمایت می‌کنیم و خوشبختانه با کمک آقای صالحی و مجموعه‌ای از دوستان، اعتباری برای این طرح گرفته‌ایم و امیدوارم بتوانیم به‌زودی سامانه‌ای برای پیاده‌سازی این طرح، ایجاد کنیم. استفاده از ظرفیت فرهنگی مناطق آزاد برای حوزه کتاب، از دیگر ایده‌هایی است که در حال پیگیری برای اجرای آن هستیم؛ به عنوان مثال در این حوزه می‌توان به این مسئله اندیشید که صنعت چاپ ما، ظرفیت خوبی دارد و می‌توان از طریق مناطق آزاد برای سفارش دادنِ چاپ کتاب‌های دیگر کشورهای همسایه، استفاده کرد که در ایران چاپ شوند و به این کشورها ارسال شوند. البته باید محدودیت‌های قانونی این حوزه را هم برطرف کرد تا مشکلی برای ورود و خروج این کالاها به وجود نیاید.


نظرات کاربران